عشق آرماني

ساخت وبلاگ
در مورد شخصیت بعضی آدمها باید تامل بیشتری کردبعضی آدمها اطرافیانشان را اسیر قانون و قاعده هایی می کنندکه خودشان هیچ اعتقادی ندارنداصلا رعایت نمی کنندمثلا افراد متاهلی که در حریم همسر بسیار متعهد و قانون شناسنداما کمی آن طرف ترنگاه و زبانشان و در فاجعه بار ترین حالت ممکندر خصوصیات اخلاقیشان هیچ قانونی را نمی شناسندبی خیال تعهدی می شوند که به فرد دیگری دارندوقتی هم به دنبال دلیلی برای حریم شکنیشان می گردی تنها دلیلشان کوتاهی کردنِ همسرشان است و دیگر هیچبعضی وقتها برای نسبت ها هم باید حد و مرز قائل باشیماگر برادری باید برادری خود را ثابت کنیاگر خواهری باید خواهر بودن را بلد باشیاگر همسری , باید همسر بودن را تا وقتی به کسی تعهد داری بلد باشیوگرنه نسبت های عادی و کاغذی که زیاد دیده ایمپدر یا مادر بودن فقط فرزند داشتن نیستگاهی وقتها خیلی ها فقط در نام , پدر یا مادرندباید از آنها پرسیدچقدر پدر یا مادر بوده ای ؟من نسبت ها را وظیفه نمیدونم فقط تموم حرفم اینه کهاگر با کسی نسبتی داریلااقل حرمت همان نسبت را حفظ کن و به آدمهای شبیه نسبت خودت خیانت نکنمگر خیانت فقط شکستن حجب و حیاست ؟نه جانم معنایش را اشتباه فهمیده ایخیانت یعنیخارج از حریم نسبتی که داریاز تمام قید و بند ها رها شویحتی اگر با کسی یک دوستی ساده داریتو با روح و احساس یک فرد دیگر , ارتباط برقرار کرده ایپس نسبت به او تعهدی داری که بایدطبق قانون اخلاق برای حریمش ارزش قائل باشیانسانیت قوانینی داردکه اگر در حد توان به این قوانین احترام گذاشتیحتما دنیا برای همهبهترین جای جهان خواهد شد + نوشته شده در  بیست و هفتم آبان ۱۴۰۲ساعت ۱۰ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  A عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:51

محبوبمامروز یک بُعد دیگر از عاشقی را شناختمیک بُعدی که شاید من به آن توجهی نکرده بودمخیلی وقت پیش استادی داشتم در وادی هنربه من گفتآدمها گاهی بعد از غرق شدن در نقششان در زندگی یک بُعد دیگر خود را نشان می دهندکه تو شاید سخت بتوانی پیدایش کنیامروز بُعد جدیدی از آدمها را شناختممن به آن می گویم تجربهو برای به دست آوردنش باید در نقشی فرو می رفتم کهبتوانم پیدایش کنمو راز پنهان درون عشق این بوددوستت دارم ولی هرگز نمی خواهمتتا به حال در هیچ جای روزگارم چنین چیزی را نه دیده و نه شنیده بودمشاید در رمان ها یا فیلمها شبیهش بسیار باشداما باورش سخت استکه با تمام وجودتفردی را دوست داشته باشی ولی نخواهیشصبر کنحالا می فهمممیشه همون جمله ی همیشگیمکه اگر در عشقورزیدن کوتاهی کنی عشق خودش در میانه ی راه اسیر دو راهیت می کندو کم کم از سرزمین عشق بیرون می افتیمن در جایی از روزگارم چنین بُعدی را شناخته بودمحالا یک رهگذر دیگر از کنارم رد شد و رفتتا به صندوق فراموشی هایم بپیونددیادت هست در همان کودکی هایمان به من گفتیبرای زنجیر شدن دستهایمانباید از خوبی ها و بدی های زیادی بگذریم ؟رهگذر امروز ناجی من بودبرای همین از او دلگیر نیستمیک ناجی از طرف خداتا نگذارد زمین بخورمتا تکیه گاه شودمبادا روزگار در شکستنم موفق شودبرایش دعا می کنمروزی بی نهایت عاشق کسی شوددر حدی که نتواند لحظه ای بدون او بماندشاید عشق توانستحال دلش را خوب کندبه جبران حال خوبی که برای دیگری ساخت + نوشته شده در  بیست و هشتم آبان ۱۴۰۲ساعت ۷ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:51

برای آدمک های این قصه دلنوازی کنآواز بخوان و روی یخ های خاطرات برقصبرای این آدمکها زمان بی معناستفقط به سرزمین تو آمده اند تا سرگرم شوندآدمکهای قصهبه تو لبخند می زنندنه به خاطره دوست داشتنت فقط برای اینکه بیشتر سرگرمشان کنیآدمک های این قصهاحساس ندارندبرایشان مهم نیستدر وجودت خوشحالی یا ناراحتنگرانی یا خستهبرایشان مهم نیستبعد از رفتنشانچه بر سرت می آیدآدمک های این قصهانقدر, بی خیال وجودت می شوندکه حتی برای زمین خوردنت هم ساعت ها می خندندآدمکان این قصهبه دنبال چیزی هستند که تو نیستیو فقط زمان کوتاهی می توانی شبیه علاقه مندیهایشان باشیآدمکان این قصهفقط تماشاچیندو برای دلخوشی تو تشویقت هم می کنندآدمکان این قصهوقتی در نگاهشان نباشیاصلا تو را به یاد نمی آورندآنها انقدر, عجیبندکه باور نمی کنیآدمکان این قصهحتی برای بودنت , داشتنتهیچ تلاشی نمی کنندچرا که رهگذران قصه های زیادی بوده اندپس برای آدمکان قصه ی زندگیتفقط دست تکان بدهو در وجودت فراموششان کنچون آنها معنای دوست داشتن و انتظار را نمی فهمندو حالا باور کنکه هیچ کدامشانعاشق های واقعی دنیای تو نیستند + نوشته شده در  بیست و نهم آبان ۱۴۰۲ساعت ۵ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:51

یکی از مخاطبین در مورد متن آدم موقتی برام نوشتیه سوالاگه عاشق همون آدم موقتی زندگیمون بشیم باید چیکار کنیم ؟دوست عزیزآدم موقتی اسمش مشخصیعنی آدمی که میاد تا بره نه اینکه بمونهعشق موقتی هم پایان خوشی قطعا ندارهاین روزا اطرافمون پر از عشق های موقتی شدهآدمایی که چند روزی شدیدا عاشق هم میشندو بعد از اون به راحتی فراموش می کنندو من هرگز این قسمت ماجرا رو درک نکردممگه میشهعاشق یه نفر بشی بعد از مدتیخداحافظ و تمام ؟به قول یه شاعری که خودم باشمعشق سرمایه ی قلب بی ریاست گر پاک نباشد , هوسی پر از ریاستمخاطب دیگری برام نوشتاگه میدونستیم طرف به قصد رفتن اومده حتما حواسمونو جمع می کردیمدوست عزیزاگر کمی توجه کنیدچنین افرادی به راحتی شناخته میشندبازم به قول خودمآدمی که در مسیرش صبر و ایثار نیست آدم دنیای تو نه , آدم پیکار نیستاگر مایلید در نظر ها پاسخ بدمپیام را خصوصی ارسال نکنیدممنون از حمایت بی نظیرتونممنون که هستید بمونید برام همیشه + نوشته شده در  چهارم آبان ۱۴۰۲ساعت ۷ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 18:49

امروز داشتمخبر ها و کلیپ های فضای مجازی را بررسی می کردمیه جایی یه نفر می گفتشما میدونید مردم مظلوم غزه تا حالا اینترنتشون فیلتر نشده ؟ و کاملا از اینترنت آزاد استفاده می کنند ؟خیلی برام جالب بودجالب از این نظر که ما با این همه پیشرفت های علمی و تکنولوژیاینترنتمون فیلتره ولی اونا که توی جنگند و سرزمینشون اشغال شده و این همه گرفتاری دارندبه راحتی از اینترنت آزاد استفاده می کنندجالبتر از اون استفاده از اینترنت با سرعت بسیار بالاستحالا ما یه بازی اینترنتی می خوایم برای سرگرمیبعد از یک سالی سر زدم ببینم دوستان چه می کنندثانیه ای صد بار نت قطع شد , افتاد بیرون , ترکیدخخخخخانقدر افتزاح بود که دوستم از یه جای دور تماس گرفت گفتلعنت به نت سرزمینتونخخخخخبهش گفتم دعا کننت سرزمین ما هم آزاد بشهدوستی می گفتیه تحقیق مهم را باید برای استادم می فرستادمهر کاری کردم سرعت نت صد درجه زیر صفر بودبالاخره مجبور شدم آخر شب خودم برم به اون شهر صبح رسیدم تحقیقمُ به استادم رسوندمگفتم انگار میگن برای محققین و اهل علم فیلتر نیستگفتما که چیزی ندیدیم شاید منظورشون نسل بعدی بودهخخخخخلاصهمسئول کندی نت لطفی بکنفضای مجازی رو با همون سرعت بالا بهمون پس بدهمتشکریم + نوشته شده در  هفتم آبان ۱۴۰۲ساعت ۸ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 18:49

سایه ها می فهمند درد درونم رااما در پس این سیاهی ها هیچ دلی به آرامش دلم فکر نکردانگار دنیا هم روی دیگرش را نشانم دادهانگار بعد از سیاهترین اتفاق زندگیمدیگر به هیچکس حسی ندارمخوب یا بدِ هر چیزی برایم فرق نداردانگار عزیزترین زندگیم با رفتنش احساسم را با خود بردهانگار دیگر بودن یا نبودن تنها توی زندگیم هم برایم فرقی ندارددیشب وقتی نامش را دیدم به پهنای صفحه ی روزگارم اشک ریختمو گفتمچرا دیگر دلم برایت تنگ نیست ؟چرا دیگر حسی به تو ندارم ؟به جایی رسیده ام کهنه با آمدنت شاد می شوم , و نه با رفتنت غمگینکسی میگفتعوارض سوگ همین استحتی از عزیزترین عشق روزگارت هم می گذریحالا از تو گذشته اممن دیگر نیازی به هیچ عشق ماندگاری ندارمتنها عشق ماندگارم مادرم بود که روزگار بی مروت از من گرفتحالا هر چه می خواهی برو از من دور شوهر چه می خواهی دروغ بگو و با نام مستعار کنارم باشهر چه می خواهی خاطراتت را از قلبم پاک کنمی ترسم روزی عوارض سوگ تمام شود و دوباره پریشان عشق ماندگارت شومپس خدا به همراهتای تنها توی زندگیم + نوشته شده در  هشتم آبان ۱۴۰۲ساعت ۱۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 18:49

گاهی وقتها صبر می کنمتا بیایی و بگوییچه خبر از دنیای با هم بودنمان ؟در خودم فرو می روم و می گویماز کجای این دنیای پر از هیاهو برایش بگویمکه غمگین و نگران نشود یا به خاطرم دست به دامان خدا نشوددوباره در گوشم فریاد می زنیبا تو هستم حواست به من هست ؟در چشمان پریشان تصویر رویاهایت , غرق می شوم و می گویمهیچ ندانی بهتر استدوباره زل می زنی به من و می گوییکاش چشمانت زبان دلت نمی شدکاش نگاهت مثل همان روز های با هم بودنمان پر از شور و نشاط عشق بودچه بر سر دل بی گناهت آمده که دل و نگاهت یکی نیست ؟پلک هایم از هجوم بلور اشکهایم سنگین می شوندبغض راه گلویم را می بنددحالا هم از باز شدن پلکهایم می ترسم , مبادا گونه هایم خیس باران شودو هم از لبهای به هم فشرده ام می ترسم مبادا بغض ترک خورده ام دریای خروشان قصه ی روزگارم شوددستی بر شانه ام می زنی و می گوییباور کن خدا حواسش به ما هستو حالا می گویمخدایا منُ ببین + نوشته شده در  بیست و ششم مهر ۱۴۰۲ساعت ۱۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 22:51

چند وقتی هست که بعضی روانشناسا توی فضای مجازی حرفایی می زنندکه یا منطقی نیست , یا عقلانی نیستمن کلا جلسات روانشناس های فضای مجازی رو خیلی دنبال می کنمولی به تازگی روانشناس های به قول معروف جعلی تعدادشون زیاد شدهخوب معلومِ کسی هم ازشون مدرک نمی خواد که مطمئن بشیطرف واقعا متخصصِ یا نهچند روز پیش یکیشون در اینستا پخش زنده داشتکلیپ هاشو خیلی دیده بودم خواستم ببینم چقدر متخصصِیه دفعه یکی از مخاطبین سوالی ازش پرسیدگفتدکتر همسر من مهریشو می خوادخیلی هم با هم خوشبختیم منم وضع مالیم خیلی خوبه میتونم بهش مهریشو بدم به نظر شما چه کار کنم ؟دکتر با گستاخی تمام گفتمهریشو می خواد ؟ پرت کن جلوش بعدشم طلاقش بده تا بفهمه زندگی این مسخره بازیا نیستخیلی با خودم فکر کردماین پاسخ با این لحن از یک دکتر متخصص بعیدهدوباره یکی دیگه ازش پرسیددکتر همسر من خیلی کار می کنهمن همیشه تنهام نمیذاره زندگیمون لنک بمونه از تنهایی خسته شدم به نظرتون چیکار کنم ؟دوباره دکتر با همون لحن گفتازش بخواه بین کار و زندگیش یکی رو انتخاب کنه یا کارشو کم کنه به تو برسه یا بره دنبال کارش تو رو طلاق بدهدوباره متعجب شدم خواستم بگمدکتر جون وقتی کسی وضع مالی خوبی داره و میتونه مشکلات مالی همسرشو از حق مادی خودش حل کنهچرا این کارُ نکنه و وقتی اونا خوشبختند چرا پیشنهاد طلاق میدی ؟در مورد دومی هم خواستم بگمتلاش برای حفظ آرامش یک زندگی کار بسیار با ارزشی هستوقتی کسی برای بودنت تلاش می کنه پس باید به این همه محبتش احترام بگذاریوقتی مطمئنی همسرت اهل خیانت نیست , رفیق باز نیستو داره برای حفظ زندگیش تلاش می کنهپس با تنها بودنت کنار بیا و تو هم برای حفظ زندگیت تلاش کنتازه دکتر جون طرف می خواد از تنهایی رها بشه بهش میگی طلاق بگیر ؟خخخخ خوب عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 22:51

کسی برایم نوشتاز عشق که می گویی در نظرم دنیای دیگری را تصور می کنمدنیایی که شناختنش کار هر کسی نیستبرایت می نویسمعشق تنها یک کلمه , یا یک نام نیستهمان دنیای دیگریست که اگر قوانینش را رعایت نکنیاگر برای همان فردی که تو را دعوت کرده حریمی قائل نباشیبه خواست خدا از آن دنیای پر از عوامل ناشناخته بیرون می افتیشاید در طول زندگی فقط یکبار بتوانی وارد آن دنیای اسرار آمیز شویبه خاطر همین باید دست از هر آنچه تو را به دنیای خودت باز می گرداند برداریاگر درون دنیای عشقدروغ بگوییاهل نیرنگ و دو رویی باشیاهل خصلت های بد انسانی باشیشاید برای همیشه از چنین دنیایی محروم شویبرای شناختن عشق باید عارف باشیپادشاه دنیای عشق خداستو برای صاحب عشقت باید پاک و عاری از هر نوع بدی باشیآدمها زیاد به وصال یکدیگر می رسندهمه ی این وصال ها از عشق نیستعاشق واقعی در دریای بی کران دوست داشتن غرق نمی شودبلکه ناجی کسی می شود که قرار است تا پایان نفس کشیدنش در قلبش ساکن شودعشق معنای یک وصال ساده نیستباید از علایقت به خاطر داشتن ِ محبوب تا حدی که زندگیت مختل نشود بگذریو اگر آن علایق درست باشد محبوب واقعیت دوباره آنها را به تو باز می گرداندعشق ستون خوشبختیستاگر در میان راه فهمیدی خوشبخت نیستیبدان راه تو راهِ عشق نبودهبلکه فقط به خاطر سرگرمی یا ادامه زندگی به وصال فکر کرده ایخلاصه اگر بخواهم برایت از دنیای عشق بنویسمقلم قاصر و کلام فنا خواهد شدفقط در یک پیام به تو می گویمدنیای عشق انسان واقعی می خواهد پس ابتدا به انسانیتت بیاندیش + نوشته شده در  بیست و نهم مهر ۱۴۰۲ساعت ۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 22:51